ویژگی هایی مانند تعداد جمعیت، جوان و پیر بودن، روستایی و شهری بودن، بیکار و شاغل بودن، .... نشانگر ویژگی های جمعیتی و بعنوان شاخص هایی از هویت جمعیتیِ جوامع هستند.
اولین شرط بقای هر جامعه، جمعیت آن است. (انقراض جمعیت یک جامعه برابر با نابودی آن جامعه است(.
کمیتِ ناکافی یا کمبود اعضای جامعه موجب می شود، بسیاری از فعالیت های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، بر زمین بماند.
کیفیتِ ناکافی یا غیر مسئول و بی تفاوت بودن جمعیت، موجب می شود، نیازهای جامعه بطور مناسب تأمین نشود.
جمعیت هر جامعه (کمیت و کیفیت آن) بر ثروت، امنیت، قدرت و منزلت آن جامعه رد میان سایر جوامع تأثیر مهمی دارد.
به آگاهی ها و معانی مشترکی گفته می شود که جهان اجتماعی بر اساس آن ساخته می شود.(فرهنگ، همان عقاید و ارزش های کلان اجتماعی است(.
فرهنگ هر جامعه ای، سازندۀ هویتِ آن جهان اجتماعی است. این رو به هویتِ جهان اجتماعی، هویتِ فرهنگی نیز گفته می شود.
بسط و گسترش جهان اجتماعی از طریق گسترش فرهنگ و معانی آن، صورت می گیرد.
نهاد خانواده در بسط و گسترش فرهنگ و هویت جهان اجتماعی بسیار مژثر است. ازدواج و تشکیل خانواده، با محقق شدنِ ارزش ها و معانی اجتماعی چون رحمت، مهربانی، مودت و ... همراه است. با بزرگ شدن خانواده (تولد فرزندان)، این معانی و ارزش ها گسترش می یابد. با گسترش خانواده ها و ایجاد نسبت هایی چون پدربزرگ، مادربزرگ، خاله، دایی، عمه، عمو، پسرعمو و .... نظام خویشاوندی شکل می گیرد و بدین وسیله ارزش ها و معانی چون مودت و رحمت در جامعه گسترش می یابد. (ارزش هایی چون مودت و رحمت که ابتدا میان زن و شوهر بواسطۀ ازدواج شکل یافته بود، از طریق گسترش خانواده و شکل گیری نظام خویشاوندی، این ارزش ها، گسترش بسیار بیشتری می یابد(.
از آنجائیکه افزایش یا کاهش جمعیت جهان اجتماعی در فرهنگ و هویتِ جهان اجتماعی تأثیرات تعیین کننده ای دارد به گونه ای که افزایش جمعیت موجبِ بسط بیشترِ فرهنگ و هویت و کاهش جمعیت موجبِ محدود شدن گسترۀ فرهنگ و هویت و زمینه ساز تسلط سایر جهان های اجتماعی می شود. لذا تأمین جمعیت کافی و مناسب بعنوان مسأله ای هویتی مطرح می شود.
هدف اسلام، تأسیس جهان اجتماعیِ توحیدی است و لازمۀ تحقق این هدف، داشتنِ جمعیت مناسب است. بدین ترتیب افزایش جمعیت از نظراسلام، ضروری است. اما اسلام، دو پیش شرط در این راستا تعیین کرده است.
1) پیش شرط اول: فرهنگ و معنایی که با افزایش جمعیت، بسط می یابد، فرهنگ حق باشد و نه باطل.
2) پیش شرط دوم: افراد و اعضای این فرهنگ، حاملان و عاملان معانی حق باشند.
فقدان پیش شرط اول، موجب شکل گیری جامعۀ مُشرک می شود.
فقدان پیش شرط دوم، موجب شکل گیری جامعۀ فاسق می شود.
رابطه جمعیت یک جامعه و هویت آن جامعه:
برخی شاخص های هویت جمعیتی جوامع :
ویژگی هایی مانند تعداد جمعیت، جوان و پیر بودن، روستایی و شهری بودن، بیکار و شاغل بودن، .... نشانگر ویژگی های جمعیتی و بعنوان شاخص هایی از هویت جمعیتیِ جوامع هستند.
اهمیتِ جمعیت (کمیت و کیفیت آن) برای جوامع:
اولین شرط بقای هر جامعه، جمعیت آن است. (انقراض جمعیت یک جامعه برابر با نابودی آن جامعه است(.
کمیتِ ناکافی یا کمبود اعضای جامعه موجب می شود، بسیاری از فعالیت های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، بر زمین بماند.
کیفیتِ ناکافی یا غیر مسئول و بی تفاوت بودن جمعیت، موجب می شود، نیازهای جامعه بطور مناسب تأمین نشود.
جمعیت هر جامعه (کمیت و کیفیت آن) بر ثروت، امنیت، قدرت و منزلت آن جامعه رد میان سایر جوامع تأثیر مهمی دارد.
فرهنگ:
به آگاهی ها و معانی مشترکی گفته می شود که جهان اجتماعی بر اساس آن ساخته می شود.(فرهنگ، همان عقاید و ارزش های کلان اجتماعی است(.
رابطۀ فرهنگ و هویتِ جهان اجتماعی:
فرهنگ هر جامعه ای، سازندۀ هویتِ آن جهان اجتماعی است. این رو به هویتِ جهان اجتماعی، هویتِ فرهنگی نیز گفته می شود.
بسط و گسترش جهان اجتماعی :
بسط و گسترش جهان اجتماعی از طریق گسترش فرهنگ و معانی آن، صورت می گیرد.
نهاد خانواده و بسط و گسترش فرهنگ و هویت جهان اجتماعی :
نهاد خانواده در بسط و گسترش فرهنگ و هویت جهان اجتماعی بسیار مژثر است. ازدواج و تشکیل خانواده، با محقق شدنِ ارزش ها و معانی اجتماعی چون رحمت، مهربانی، مودت و ... همراه است. با بزرگ شدن خانواده (تولد فرزندان)، این معانی و ارزش ها گسترش می یابد. با گسترش خانواده ها و ایجاد نسبت هایی چون پدربزرگ، مادربزرگ، خاله، دایی، عمه، عمو، پسرعمو و .... نظام خویشاوندی شکل می گیرد و بدین وسیله ارزش ها و معانی چون مودت و رحمت در جامعه گسترش می یابد. (ارزش هایی چون مودت و رحمت که ابتدا میان زن و شوهر بواسطۀ ازدواج شکل یافته بود، از طریق گسترش خانواده و شکل گیری نظام خویشاوندی، این ارزش ها، گسترش بسیار بیشتری می یابد(.
تأمین جمعیت کافی و مناسب برای جهان اجتماعی بعنوان مسأله ای هویتی:
از آنجائیکه افزایش یا کاهش جمعیت جهان اجتماعی در فرهنگ و هویتِ جهان اجتماعی تأثیرات تعیین کننده ای دارد به گونه ای که افزایش جمعیت موجبِ بسط بیشترِ فرهنگ و هویت و کاهش جمعیت موجبِ محدود شدن گسترۀ فرهنگ و هویت و زمینه ساز تسلط سایر جهان های اجتماعی می شود. لذا تأمین جمعیت کافی و مناسب بعنوان مسأله ای هویتی مطرح می شود.
نقش جمعیت در تحقق هدف بنیادی دین اسلام :
هدف اسلام، تأسیس جهان اجتماعیِ توحیدی است و لازمۀ تحقق این هدف، داشتنِ جمعیت مناسب است. بدین ترتیب افزایش جمعیت از نظراسلام، ضروری است. اما اسلام، دو پیش شرط در این راستا تعیین کرده است.
پیش شرط های دین اسلام برای افزایش جمعیت:
1) پیش شرط اول: فرهنگ و معنایی که با افزایش جمعیت، بسط می یابد، فرهنگ حق باشد و نه باطل.
2) پیش شرط دوم: افراد و اعضای این فرهنگ، حاملان و عاملان معانی حق باشند.
فقدان پیش شرط اول، موجب شکل گیری جامعۀ مُشرک می شود.
فقدان پیش شرط دوم، موجب شکل گیری جامعۀ فاسق می شود.